خبر ساده، متاثر کننده و در عین حال مضحک بود : «نادر کریم آبگون درزی (نادر بروسلی) در پی عارضه قلبی در تهران درگذشت. وی یکی از چهره های اینستاگرامی بود که بخاطر حرکات رزمیش شهرت یافته بود. او مبدع فن مین لودری نیز بود .
فیلمهای حرکات رزمی نادر (گربه، کبرا، میمون مست، کرکس، کژدم و…) در فضای مجازی محبوبیت بسیاری پیدا کرده بود. او مردی بود که میخواست لبخند به لبان هموطنانش بیاورد» .
بله! خیلی راحته به روی خودمون نیاریم اصل ماجرا چی بود و جوری خبر بزنیم که گویی داریم درباره یک استاد هنرهای رزمی یا یک هنرپیشه طنز صحبت می کنیم که به رحمت خدا رفته. یعنی رسانه اینقدر پرت؟ خبرنگار اینقدر شوت؟! خب البته این رو نگیم چی بگیم؟
بگیم نادر کریم آبگون درزی مرد ساده دلی که نیازمند کمک بود اما به جای کمک اسباب خنده اش کرده بودیم درگذشت؟ کسی که نیازمند درمان بود اما ما مثل کفتارهای گرسنه به جانش افتادیم و هر کدام به فراخور حال تکه ای از او کندیم؛ یکی به اسمش صفحه درست کرد تا فالوئر جمع کند، یکی با او تبلیغ مغازه و اجناس بنجلش را کرد، یک عده مثلا هنرمند و ورزشکار اُسکلش کردند و فیلم و عکس گرفتند تا مبادا کسی گمان کند آنها که اسم و رسمی دارند خدای نکرده در بلاهت و حماقت از دیگران چیزی کم دارند، یک عده با جیبهای پر از پول و کله های پر از خالی از این میهمانی به آن میهمانی همچون یک وسیله سرگرم کننده دست به دستش کردند، یک عده خبرنگارنما صفحه روزنامه هایشان را با او پر کردند …. حالا که رفته بیاییم پته خودمان را بریزیم روی آب؟ مگر عقلمان کم است! او ساده بود ما که ماشالله عاقلیم! ما خوب بلدیم خودمان را بزنیم به کوچه علی چپ و به راحتی، نه به طنز که خیلی جدی بنویسیم «مبدع فن میل لودری درگذشت».
صد بار دیگه و با صدها نفر دیگه هم می تونیم همین کار رو بکنیم. چی؟ قانون؟ مدعی العموم؟ هه! هه هه هه! اینها اگر پشت آدمهای بی کس و کار و مدافع اخلاق بودند که همان موقع هِر و کِر کردنهایمان پیدایشان می شد و از شان و منزلت انسانی این آدم و امثال او دفاع می کردند. خیالتان راحت، تو این کشور قبل از نادر، اخلاق و مسئولیت پذیری اجتماعی سالهاست مرده و هفت کفن هم پوسانده. با خیال راحت می توانیم برویم دنبال ایستگاه کردن نفر بعد.
—
مازیار عبداللهی نیا