از داشتن رویاهای بزرگ نهراسید!

مصاحبه اختصاصی با «استفانی چیوا» قهرمان تکواندوی جهان و هنرپیشه سینما

استفانی چیوا  Stephanie Cheeva  متولد بلغارستان است. جایی که در ۱۳ سالگی به عضویت تیم ملی تکواندو آن درآمد، از سال ۱۹۸۹ میلادی ۸ سال پیاپی قهرمان کشور شد، ۲ سال پیاپی در سالهای ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳ قهرمانی اروپا را به دست آورد و بالاخره در سال ۱۹۹۵ قهرمان جهان شد. در سال ۱۹۹۶ دان ۳ خود را اخذ کرد و سپس به «لوس آنجلس» آمریکا آمد و پس از یادگیری زبان و تحصیل در مدرسه بازیگری “Joanne Baron & D.W Brown” فارغ التحصیل شده، وارد عرصه سینما شد. وی از معدود افرادی است که هم در ورزش های رزمی و هم در سینما قابلیتهای فوق العاده ای را از خود نشان داده و تحسین همگان را برانگیخته است؛ در ورزش های رزمی با کسب ۲۱ مدال طلا، ۲ نقره و ۱ برنز در رشته های تکواندو، کاراته، کیک بوکسینگ و کسب تجربه از اساتیدی چون «هی ایل چو» و «اریک لی» و در سینما با بازیهای تحسین برانگیز خود در فیلمهای رزمی و غیر رزمی همچون: ICON, Blood Justice, The Ultimate Game و نمایش های تلویزیونی نظیر: Martial Law, VIP, Nach Bridges و…

 همچنین از سیستم حرکتی او در بسیاری از بازیهای رایانه ای مثل The Legend of Black Belt, Arena, Quark 3, Star Trek استفاده شده است. John Soet نویسنده و کارگردان در مورد او می گوید:«شاید ۱۰ سال یا بیشتر وقت لازم باشد تا کسی چون او ظهور پیدا کند». جالب نیست؟ با وجود همه ی اینها، وی هرگز دچار غرور کاذب نشده و با اعتقادات و خصوصیات منحصر به فردی که شاید ثمره تمرینات او در هنرهای رزمی باشد، همچنان به رشد و پیشرفت خود ادامه می دهد. قبل از انجام این مصاحبه بعید می دانستم که وی فرصت و تمایلی برای انجام آن داشته باشد. اما استفانی با وجود مشغله فراوان از هر فرصتی برای پاسخگویی به سئوالات استفاده کرد و خیلی باحوصله و صمیمی به انجام این مصاحبه کمک کرد که ماحصل آن را خواهید خواند. امیدوارم این مصاحبه مورد توجه و استفاده کلیه دوستان خصوصا بانوان رزمی کار قرار بگیرد.

خانم استفانی، در ابتدا برای خوانندگان ما بگویید نخستین بار از چه سنی یادگیری هنرهای رزمی را آغاز کردید؟

– وقتی فراگیری هنرهای رزمی را شروع  کردم ۹ سال داشتم.

و چه انگیزه ای باعث شد تا دست به این انتخاب بزنید؟

– خب من درجایی بزرگ شدم که در آنجا شاهد انواع خشونت ها بودم. همین مسئله باعث شده بود همیشه مضطرب باشم. احساس امنیت، عشق و امید به زندگی، همه ی اینها را از وجود مادرم می گرفتم، اما او هم به خاطر ابتلا به سرطان سینه درگذشت؛ این ضربه مهلکی برای من بود. به شدت احساس تنهایی و سرگردانی می کردم، همان زمان تصمیم گرفتم قدرتی را که برای گذر از این مرحله نیاز داشتم به دست بیاورم. از دیدن آن همه خشونت خسته شده بودم و دیگر حاضر به بازگشت به آن دوران نبودم. احساس می کردم رسالتی بر عهده من است و آن اینکه به یک «فوق جنگجو» تبدیل شوم! من روی این قضیه مصمم بودم.

واکنش دوستان و اطرافیانتان چه بود؟

– خُب آنها فکر می کردند من عقلم را از دست داده ام! اما پس از مدتی با مشاهده مهارت های من، آنها هم شروع به تحسین انتخابم کردند و کنجکاو شدند تا ببینند این یافته جدید که به من اینچنین قدرت داده بود چیست؟ همین شد که سه نفر از بهترین دوستانم که از دوران تحصیل با هم بودیم هم با اشتیاق زیاد به هنرهای رزمی روی آوردند. به این ترتیب یک جمع دوستانه برای تیم ملی ساخته شد، این عالی بود!

ممکن است کمی از تمرینات آن روزهایتان برای ما بگویید؟

– من با «جودو»، «سامبو»، و «کاراته» سبک شوتوکان شروع کردم و بعد از آن به «تکواند» روی آوردم. همراه با بانوان دیگر در مسابقات شرکت کردم و زمانی که ۱۳ سال بیشتر نداشتم به تیم ملی دعوت شدم. تمام تیم های ملی در بلغارستان توسط دولت حمایت مالی می شدند و این به آن معنی بود که ما برای تمرینات و مسابقات پول دریافت می کردیم که این خودش برای من نعمت بزرگی بود. بعد ها «کیک بوکسینگ» و «بوکس» را هم تجربه کردم.

با این حساب می توانم بپرسم هنر رزمی محبوب و تکنیک منتخب شما چیست؟

– من کلا به این مسئله که یک سبک یا رشته ی رزمی از سبک دیگری بهتر باشد اعتقادی ندارم. به اعتقاد من هر رشته ای که به شما در شناخت خودتان کمک کرده و توانایی مبارزه در هر شرایطی را بدهد سبک و رشته ی خوبی است. در مورد تکنیک ها هم همان قضیه صادق است. بسته به اینکه ما در چه موردی صحبت می کنیم؛ کاربرد یک تکنیک در مبارزه خیابانی؟ در یک فیلم یا نمایش و یا یک مبارزه؟ با این حال فکر می کنم تکنیک «ساید کیک»(ضربه با  تیغه پا از پهلو) من شناخته شده تر باشد.

در آن دوران هر روز چند ساعت تمرین می کردید؟

– روزانه ۶ تا ۸ ساعت تمرین می کردیم.

در پایان تمام آزمایشات، انتخاب با شماست که از در دیگر خارج شوید و یا بمانید و باز هم تلاش کنید. با هر تجربه کارآزموده تر شده و یک قدم به هدفتان نزدیک تر خواهید شد. این همان مسیری است که در پایان به تولد یک نابغه منجر خواهد شد!

تا حالا پیش آمده تا از آموخته های رزمی خود در یک درگیری واقعی استفاده کنی؟!

– این کار رو کردم! در خیابانهای بلغارستان. در واقع می خواستم خودم و مهارت هایی را که کسب کرده بودم محک بزنم. درضمن با این اعتقاد که اگر کسی به شما بی احترامی کرد، شما هم باید یک درس حسابی به او بدهید، برای این کار مصمم تر شده بودم. البته من فقط با مردها درگیر می شدم! خُب می دانید؛ آن روزها من جوان و خام بودم. اما حالا می دانم که راه های بهتری هم وجود دارد تا بتوان روی مردم تاثیر گذاشت و به آنها کمک کرد تا به آدم های بهتری تبدیل شوند.

از دید شما بهترین جنبه یادگیری هنرهای رزمی چیست؟

– هنرهای رزمی به شما کمک می کند تا خودتان را بشناسید و سپس شما را به سمتی سوق می دهد که به بهترین نمونه از خودتان تبدیل شوید. این همان چیزی است که خیلی ها به آن «راه» یا «طریقت» اطلاق می کنند. برای من این «راه» به شناخت و آگاهی من از خودم و پیدا کردن نیروی ایمان و عقیده منجر شد.

هنرهای رزمی به شما کمک می کند تا خودتان را بشناسید و سپس شما را به سمتی سوق می دهد که به بهترین نمونه از خودتان تبدیل شوید. این همان چیزی است که خیلی ها به آن «راه» یا «طریقت» اطلاق می کنند. برای من این «راه» به شناخت و آگاهی من از خودم و پیدا کردن نیروی ایمان و عقیده منجر شد.

تکلیفتان را با خودتان روشن کنید، ببینید می خواهید چه چیزی را به دست آورده و به چگونه آدمی تبدیل شوید. ذهن خود را با رویاهای مزخرف و کوچک اِشغال نکنید. هرچیز قبل از آنکه در دنیای واقعی به وقوع بپیوندد نخست در ذهن شما شکل خواهد گرفت. پس بزرگ فکر کنید و از داشتن رویاهای بزرگ در ذهن نهراسید.

 در مورد فیلم های رزمی و ستارگان آنها چه نظری دارید؟

– آنها همه برای من محترم هستند، البته اگر که موضوع قابل بحثی داشته باشند. من علاقه ای به تماشای فیلم هایی که با بودجه های پایین  تهیه شده و مردم را صرفا با زدن چند مشت و لگد سرگرم می کنند، ندارم.

با این حساب اولین انتخاب شما در بین فیلم های رزمی کدام فیلم است؟

– ماتریکس، البته کارهای «جکی چان» را هم دوست دارم.

هنگامی که برای بازی در فیلم آماده می شوید، از تکنیک های «مدیتیشن» و امثالهم هم استفاده می کنید؟

– بله، از تکنیک «تصویرسازی در ذهن» هم خیلی استفاده می کنم. خودم را در شرایطی که قرار است در آن قرار بگیرم و ممکن است دچار استرس شوم قرار می دهم و کاراکتری را که قرار است بازی کنم را در ذهن تجسم می کنم.

بانوان زیادی وجود دارند که می خواهند هنرهای رزمی را شروع کنند، دوست دارید چه پیامی به آنها بدهید؟

– تکلیفتان را با خودتان روشن کنید، ببینید می خواهید چه چیزی را به دست آورده و به چگونه آدمی تبدیل شوید. ذهن خود را با رویاهای مزخرف و کوچک اِشغال نکنید. هرچیز قبل از آنکه در دنیای واقعی به وقوع بپیوندد نخست در ذهن شما شکل خواهد گرفت. پس بزرگ فکر کنید و از داشتن رویاهای بزرگ در ذهن نهراسید.

 –و برای آنهایی که به هنرپیشگی علاقه مندند؟

– همان قانون کلی فکر می کنم. ایمان و اعتقاد به کاری که انجام می دهید. زیرا در پایان تمام آزمایشات، انتخاب با شماست که از در دیگر خارج شوید و یا بمانید و باز هم تلاش کنید. با هر تجربه کارآزموده تر شده و یک قدم به هدفتان نزدیک تر خواهید شد. این همان مسیری است که در پایان به تولد یک نابغه منجر خواهد شد!

 –تاثیرگذارترین ها در زندگی شما؟

– خدا، مادرم و همه ی دوستان خوبی که دارم.

و برنامه شما برای آینده؟

– دوست دارم به رشد خودم در تمام مسیرهای خوب زندگی ادامه دهم. همچنین به عنوان یک هنرپیشه زن، چشم به راه کسب جایزه اسکار هستم و دوست دارم به گروه صلح طلب آنها بپیوندم.

درباره بانوان رزمی کار ایرانی چیزی می دانید؟ دوست دارید پیامی برای آنها داشته باشید؟

– شنیده ام تیم تکواندوی خیلی خوبی دارید. فقط می توانم بگویم در حفظ آن پافشاری کرده و کوشا باشید.

خانم استفانی، از طرف خودم و همه همکارانم در ماهنامه هنرهای رزمی، از وقتی که در اختیار ما قرار دادید تشکر می کنم.

– من هم از اینکه این فرصت را در اختیارم قرار دادید ممنونم.

 مصاحبه از مازیار عبداللهی نیا / ماهنامه هنرهای رزمی/ تیر ۸۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.