مدتی بودم می خواستم درباره این بنده خدا که بیشتر ما کلیپهاش رو دیدیم، خندیدیم و برای هم فوروارد کردیم بنویسم. از اینکه قضیه دیگه از حالت یک شوخی و خنده ساده خارج شده و به نظر می رسه حتی افرادی دارن از سادگی این آدم سوء استفاده تبلیغاتی می کنن. از اینکه چقدر غیر اخلاقیه که یک آدم رو سرکار بذاریم و بکنیم اسباب خنده اونهم در این سطح وسیع. اما راستش وقتی می دیدم هر روز از سر تمرین تیم ملی یک رشه سردرمیاره یا جمعی از ورزشکاران و هنرمندان مطرحمون کلیپها و عکسهای خودشون با ایشون رو تو صفحاتشون بازنشر می کنند به شک می افتادم. مگه می شه این تعداد از الیت های جامعه در سرکار گذاشتن یک آدم ساده دل شریک بشن و بعد با افتخار این سرکار گذاشتن هاشون رو بازنشر هم بکنن! نه بابا دیگه اینقدر هم وضع اخلاقی جامعه خراب نیست!
امروز دیدم روزنامه “جام جم” هم با ایشون مصاحبه کرده. خیالم راحت شد. گفتم پس حتما این بنده خدا یک طنزپردازه و همه ی این حرکاتش هم نقش بازی کردن بوده برای خندوندن مردم. اما….. حقیقتش الان اونقدر هنگم که نمی تونم اون چیزهایی که تو فکرم بود بنویسم. فقط یک سئوال از او دسته از قهرمانان و هنرمندان عزیز که تو این ماجرا حضور داشتن و حتما هم خواهند گفت که قصدشون خیر بوده و خواستن به این آدم دلخوشی بدن دارم. نیت شما خیر، اصلا هم کاری نداریم خیلی از این کلیپهای مشترکتون که صدای هر و کر پشت صحنه آن بلند است را به یک بچه هفت ساله هم نشان بدهی خواهد گفت اسم این کار کمک کردن نیست بلکه با عرض معذرت به آن می گویند “اسکل کردن” طرف. اما پیش خودتان فکر کرده اید وقتی این آدم یک ماه دیگر، دو ماه دیگر یا یک سال دیگر که حرکاتش جذابیتش را از دست داد و به حال خود رها شد چه بر سرش خواهد آمد؟ کسی که با چند جلسه مشاوره ساده ممکن بود مشکلش حل شود حالا با این توهمی که شما دوستان عزیز به کمک هم برایش تبدیل به یک باور کرده اید چه سرنوشتی خواهد داشت؟
پ.ن۱: حقیقتش قضاوت سخته. من هنوزهم مرددم که ایشون نقش بازی می کنه یا مورد سواستفاده قرار گرفته. بیاید دعا کنیم که همه اینها یک نقش بازی کردن باشه وگرنه باید اعتراف کرد که فاتحه اخلاق و مسؤلیت پذیری اجتماعی در کشورمون خونده شده.
—
مازیار عبداللهی نیا
—