اساتید بزرگ قلابی، مدعیان نیروهای تخیلی، قهرمانان جعلی، مربیان متقلب، دان فروشی، مدرک فروشی، سبکهای مندرآوردی و… فقط هم جامعه رزمی ما نیست که با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنه، همه جا کم و زیاد وضع همینه. در غرب عموما برای اشاره به این دست از باشگاهها، سبکها و مربیان از اصطلاح McDojo (مک دوجو) استفاده میکنن.
McDojo از دو قسمت تشکیل شده؛ اون Dojo که تکلیفش معلومه از کجاست؛ به Dojo «دوجو» که در هنرهای رزمی ژاپنی به محل تمرین اطلاق میشه و امروزه تقریبا به یک کلمه رایج در هنرهای رزمی تبدیل شده و ممکنه در سایر رشتههای رزمی هم به کار بره، اشاره داره. اون Mc اولش هم از ابتدای اسم رستورانهای معروف McDonalds «مک دونالدز» گرفته شده. فلسفهاش هم اینه: یعنی همونجور که تو رستورانهای«فست فود» مثل «مک دونالدز» شما یه پولی میدی و خیلی سریع اما غذای عموما بی کیفیت و ناسالم رو تحویلت میدن، توی «مک دوجو»ها هم در قبال پرداخت پول خیلی سریع به مدرک، دان و عنوانهای دهن پرکن میرسی!
البته خیلی از مک دوجوها کارغیرقانونی انجام نمیدن و برخی از فدراسیونها و سازمانهای معروف هم ممکنه بعضا به نوعی «مک دوجو» محسوب بشن. درواقع برخی معتقدن همونطور که فست فودها بالاخره دارن به یک نیاز مردم پاسخ میدن، مک دوجوها هم به نیاز آدمهایی که دلخوش به چهارتا عنوان و مدرک و این چیزها هستن پاسخ میدن. اکثر رزمی کارها هم به مرور زمان با این سبکها، سازمانها و مربیان آشنا میشن و بعیده گول اینها رو بخورن مگر به میل خودشون. مشکل اما از جایی شروع میشه که خیلی از کسانی که تازه میخوان وارد هنرهای رزمی بشن ناخواسته گرفتار این «مک دوجو»ها میشن. خصوصا که از مشخصههای بارز مک دوجوها ادعاها و تبلیغات دهن پرکن و جذابه.
چه کنیم که گرفتار«مک دوجو»ها نشیم؟
راه حل قطعی وجود نداره. اما نشانههایی هست که اگر با اونها برخورد کردین، باید احتمال بدین که با یک مک دوجو روبرو هستین.
با هم چندتا از شاخصترین این نشانهها رو مرور میکنیم:
– معمولا سبکهاشون اسامی عجیب و غریب و ترکیبی دارن. مثلا اسم سبک یا رشته مورد نظر تشکیل شده از نام یک رشته شناخته شده رزمی بهاضافه یک یا حتی چند پسوند و پیشوند. گاهی حتی از عنوان چند رشته رزمی با هم استفاده میکنن.
– در تبلیغاتشون از صفاتی مثل «کاملترین»، «کاربردی»ترین و سایر«ترین»های مشابه، زیاد استفاده میشه.
– معمولا مربی یا استاد اصرار داره از لباسی استفاده کنه که رنگش با رنگ لباس هنرجوها متفاوت باشه. مثلا اگه رنگ لباس رسمی اون رشته سفید باشه، استاد لباس مشکی یا قرمز میپوشه. بالاخره استادی گفتن شاگردی گفتن!
– استفاده از لباسهای غیرمرتبط، مثل لباس نیروهای نظامی هم در این سبکها زیاد دیده میشه.
– روی لباس استاد – مثل ژنرال های نظامی – پر از نشانهای مختلف و آرمهای دوخته شده است.
– احترامات و نظم در کلاسهاشون زیاد جدی گرفته نمیشه.
– در این سبکها دان، کمربند و درجههای غیرمتعارف و مندرآوردی مثل «تاپ استاد بزرگ»، «فوق حرفهای»، دان ۱۲، «کمربند طلایی» و… زیاد دیده میشه.
– در هنگام ثبت نام به شما وعده کمربند یا درجه ای خاص در مدتی مشخص به صورت تضمینی میدن؛ مثلا کمربند مشکی ۶ ماهه تضمینی!
– مربی کم سن و ساله اما ازعناوینی مثل کانچو، استاد بزرگ و… استفاده میکنه یا مدعی دانهای بالا مثل ۹ و ۱۰ میشه.
– مربی از سایر مربیان و هنرهای رزمی دیگه بدگویی میکنه و به جز رشته خودش، باقی رشتهها رو غیرکاربردی معرفی میکنه.
– مربی اکثر اوقات در کلاس حضور نداره، عمدتا با تاخیر به کلاس میاد و زمانی هم که هست عمده آموزش رو به شاگردان ارشدش محول میکنه.
– شما رو مجبور میکنن حتما از فیلم یا کتابهایی که استاد یا سبک تهیه کرده خریداری کنید.
مربی چندین دوره قهرمان جهان در سازمان WPU@#JH JAV تشریف داره، حالا شما برو بگرد ببین اصلا همچین سازمانی وجود خارجی داره یا نه!
– با هدف تحت تاثیر قراردادن مخاطب، مربی در تبلیغات و معرفی خودش اصرار داره از عناوین تحصیلی یا شغلی مثل دکتر، مهندس، استاد دانشگاه – که خیلی اوقات مستقیما ربطی به دانش اون فرد در هنرهای رزمی نداره – استفاده کنه.
و…
البته یک نکته رو هم نباید فراموش کرد؛
به محض اینکه به یکی از نشانههای بالا برخورد کردیم، لزوما به این معنی نیست که حتما با یک «مک دوجو» طرفیم. به هرحال گاهی در تبلیغات بزرگ نمایی هایی صورت میگیره که اگر در حد معقول باشه میشه ندید گرفتش. اما اگه دو – سه تا از این نشانهها رو با هم دیدین، اونوقته که باید شاخکهاتون به کار بیفته و حساس بشین، احتمالش زیاده که با یک «مک دوجو» روبرو شده باشین!
تا یکی دو دهه قبل این قبیل سبکها و مربیها خیلی یک طرفه تو مجلات رزمی آگهی و تبلیغ میکردن و میدون دستشون بود. اما تو سالهای اخیر با رشد شبکههای اجتماعی دیگه ماجرا یکطرفه نیست و حالا خودشون و ادعاهاشون هم تو برخی پیجها و کانالها به چالش کشیده میشن. این اتفاق خوبی میتونه باشه به شرط اینکه از اون طرف بوم نیفتیم و کار به تمسخر هرآنچه هست و نیست کشیده نشه. اتفاقی که به نظر میرسه گاهی هم در نمونههای خارجی و هم نمونههای داخلی اینگونه پیجها افتاده و بعضا بیشتر از اینکه با نقد این دسته مربیان و سبک ها طرف باشیم، با تمسخر و حتی توهین به اونها مواجه شدیم. شاید بهتر باشه در برخورد با سبکها، باشگاهها و مربیانی که به نظرمون «مک دوجو» میرسن، حواسمون به چند نکته باشه تا این اتفاق خوب به ضد خودش تبدیل نشه:
ما زمانی مجاز به نقد هستیم که با یک مدعی طرف باشیم، وقتی کسی مدعی مربیگری و استادی است اما به وضوح می بینیم که در درک ابتدایی ترین اصول هم عاجزه، خیلی طبیعیه که نقدش کنیم و به چالش بکشیمش. اما متاسفانه میبینیم که گاهی این نقدها به سوی هنرجوها و تازه کارهایی که مثلا در منزل یا باشگاه حالا جوگیر شدن و از چهارتا حرکت خودشون فیلم گرفتن کشیده شده. تمسخر این افراد مثل اینه که شما یک زبان آموز رو به خاطر تلفظ غلط چند کلمه مسخره کنی. با این کار نه تنها کمکی بهش نکردی که زدی اعتماد به نفسش رو هم ترکوندی. یادمون باشه هرسخن جایی و هر نکته مکانی دارد. نقد درجا و مکان خودش کارسازه وگرنه کارکرد مثبت خودش رو از دست میده.
قبل از قضاوت هر ویدئو و کلیپی، حواسمون به اقتضاعات ویدئوهای تبلیغی، نمایشی یا آموزشی باشه. اینکه چون صحنه های یک مبارزه در یک ویدئو به نظرمون تصنعی می رسه بلافاصله قضاوت کنیم که با یک «مک دوجو» طرفیم، مثل اینه که یک مانور نظامی برگزار بشه و بعد شما مسخره کنی که چرا توش از فشنگ واقعی استفاده نشده و چرا سربازهایی که هدف قرار می گیرن واقعا نمی میرن! خب در یک نمایش رزمی هم طبیعی است که طرف مقابل – خصوصا تو تکنیکهای پرتابی، اهرم کردنها و قفل مفاصل – باید با فرد مجری فن همراهی کنه وگرنه آسیب جدی می بینه. این به خودی خود ایراد نیست. یا تو بحث آموزش، طبیعی است که تکنیکها معمولا به آرامی و مرحله مرحله اجرا می شه و طرفی که روش تکنیک اجرا می شه مقاومت خاصی انجام نمی ده تا تکنیک فرد اجرا کننده به خوبی انجام بشه، چون در اینجا هدف نمایش مرحله ای و آموزش اون تکنیکه و ما با یک رقابت یا مبارزه واقعی طرف نیستیم.
در اینکه آموزش هنرهای رزمی در ایران به یک بازار مکاره تبدیل شده و ما با تعداد کثیری مدعی دروغین طرف هستیم هیچ شکی نیست، اما توقع اینکه شما بتونی در یک ویدئو آموزشی یک موقعیت واقعی رو صد درصد شبیه سازی کنی توقع غیرواقعبینانه ای است. همونطور که اشاره شد ویدئوهای تبلیغی و آموزشی اقتضاعات خاص خودشون رو دارن.
وضعیت رزمی در کشور ما به شدت آشفته است، بازار سودجویی و فریب علاقه مندان هم داغ داغه، اما خوشبختانه از اون طرف هم دوران تک صدایی و ادعاهای یک طرفه به سر اومده و دیگه هیچ مدعی ای نمی تونه و نباید حاشیه امن داشته باشه. ما حتما برای اصلاح شرایط و تنگ کردن عرصه به مربی نماهای فریبکار به افشاگری و نقد احتیاج داریم. اما حواسمون باشه که بین «نقد» و «تمسخر» تفاوته. شما وقتی چیزی رو نقد می کنی، بدون توهین به طرف دلایلت رو برای مخالفت می گی و درواقع نیتت اصلاح اون موضوعه. اما اگر نقد ما حالت تمسخر یا توهین نسبت به یک فرد رو به خودش بگیره علاوه بر غیراخلاقی بودن، هیچ نتیجه ی مثبتی هم ازش به دست نمیاد جز جبهه گرفتن شخص مورد نظر و طرفدارانش. حتی گاهی این کم دقتی ما باعث می شه مخاطبین اون مواردی که به درستی نقد کرده بودیم رو هم جدی نگیرن، درواقع اون متقلبین فرصت پیدا می کنن پشت اشتباهات ما پنهان بشن و ژست قربانی به خودشون بگیرن!
حواسمون به کسانی که دور و ور اینجور پیج ها می گردن و با شور و حرارت خاصی با نقد (و گاهی تمسخر) کلیپهای منتشر شده همراهی می کنن باشه! نه همه اما خیلی از اونها خودشون مصداق بارز «مک دوجو» هستن! یادمه سالها پیش که با پدیده ابداع سبکهای جدید و ادعاهای عجیب و غریبشون مواجه شده بودیم، تو ماهنامه «هنرهای رزمی» نقد این معضل رو غیرمستقیم و با زبان طنز شروع کرده بودیم، اما جالب بود که همون سبکها و مربیان مورد نقد، بیشتر متمایل شده بودن که بهمون آگهی بدن! واقعا چرا؟! یعنی اینقدر شوت بودن؟ نه! احتمالا تحلیلشون این بود که اگه آگهی ما جایی چاپ بشه که داره غیرمستقیم افرادی نظیر ما رو نقد می کنه، ناخودآگاه تو ذهن مخاطب اینجور تفسیر می شه که پس ما جزو اون مربیان و سبکهای مورد نقد نیستیم وگرنه آگهیمون اونجا چاپ نمی شد! حالا برخی از کسانی که تو اینجور پیج ها خیلی دور ورمی دارن و با هر ویدئویی در تمسخر طرف همراهی می کنن درواقع هدف اصلیشون غیرمستقیم اینه که بگن ما از اونا نیستیم! که برخی اوقات اتفاقا هستن!
—
مازیار عبداللهی نیا
—