گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

گاهی واقعا برای آدم این سئوال پیش می آید که چه عاملی باعث شده فلان فدراسیون چنین عرصه را باز ببیند و با خیال راحت ادعاهایی را مطرح کند که مرغ پخته را به خنده می اندازد، یا آن یکی فدراسیون برای سرپوش گذاشتن بر سوء مدیریتهای مسئولانش قهرمانی های پفکی خلق کند و آب هم از آب تکان نخورد؟ چگونه می شود یک ورزشکار تازه از راه رسیده، یک شبه به اسطوره تبدیل شود و یا آن یکی با عکس فتوشاپی خود را قهرمان UFC جا بزند؟ متاسفانه وقتی در چرایی این موضوع دقت کنیم می بینیم بخش عمده ای از آن به ضعف خود ما رسانه ای ها برمی گردد.

ادعا و مدعی همیشه وجود داشته اند و خواهند داشت، اما وقتی کسانی که باید مرز بین ادعا و واقعیت را برای مردم شفاف کنند خودشان به ابزاری برای رسمیت بخشیدن به ادعا تبدیل شوند اوضاع همین می شود که می بینیم. نمی خواهم اینجا جانماز آب بکشم، قطعا من نوعی هم از خطا مصون نبوده و نیستم. همین رزم آوری هم که این متن را منتشر می کند چه بسیار مطالبی را که نباید منتشر و چه بسیار افرادی را که نباید مطرح می کرده ولی در قالب رپورتاژ آگهی و یا هر عنوان دیگری منتشر و مطرح کرده است. اما فرق است بین کسی یا مجموعه ای که خطا و اشتباهی را از روی ناآگاهی مرتکب می شود و یا اگر هم آگاهانه دست به این کار می زند حداقل خودش قبول دارد که کارش خطا است، با کسی که نه تنها عامدانه خطا می کند که حتی از آن دفاع  هم می کند به شکلی که گویی اصلا روزنامه نگاری یعنی همین! این تفکر دوم تفکر خطرناکی است که متاسفانه ظاهرا گریبان برخی هرچند محدود از همکاران ما را هم گرفته است.

در همین هفته های اخیر وقتی خیلی غیر رسمی این طرف و آن طرف انتقاد کردیم که چرا فلان روزنامه پرتیراژ ورزشی کشور، خبری را که از صحتش مطمئن نیست چاپ کرده است برخی از همین همکاران، ما را مورد عتاب قرار دادند که ای وای مگر شما نمی دانید در فلان روزنامه چه کسی قلم می زند؟ ای داد و بیداد که شما حرمت پیشکسوتان را شکستید! وقتی انتقاد کردیم که چرا خبرهای بدون پشتوانه و اغراق شده را بدون اطمینان ازصحت آنها منتشر می کنید؟ خیلی راحت گویی اصلا چیزی به عنوان دروازه بانی خبر به گوششان هم نخورده است گفتند چون روابط عمومی ها این اخبار را در اختیارمان گذاشته اند! وقتی گفتیم چرا ادعای غیرواقعی فلان فدراسیون را بعنوان خبر منتشر و به آن ادعا رسمیت می بخشید؟ گفتند “مگر شما با رئیس آن فدراسیون مشکل دارید”؟! دقت فرمودید؟ “مگر شما با رئیس آن فدراسیون مشکل دارید”؟! یعنی ظاهرا برای برخی از همکاران ما نحوه پوشش یک خبر را نه استانداردهای حرفه ای که دوستی یا دشمنی شما با یک فرد یا یک فدراسیون تعیین می کند! اگر شما با فدراسیونی مشکل نداشته باشید مسئولیت از شما ساقط است و هرآنچه فدراسیون گفت منتشر می کنید و اگر با فدراسیونی مشکل داشته باشید باید دنبال آتو بگردید تا حالشان را بگیرید!

همین تفکر است که باعث می شود انتشار یک خبر به شدت اغراق شده و بعضا غیرواقعی که روح و روان بخشی از جامعه رزمی را به هم ریخته در یک روزنامه شاخص از دید این دوستان اهمیتی نداشته باشد، اما انتقاد به انتشار آن خبر چون با فلان خبرنگار یا نویسنده رابطه خوبی دارند محکوم است! عوام فریبی و ادعاهای کذب یک فدراسیون (چون با رئیسش مشکلی ندارند) برایشان ارزش پیگیری ندارد اما سرک کشیدن در زندگی خصوصی ورزشکاران و حاشیه ساختن که فلانی در فلان عکس سلفی چنین بوده یا نبوده برایشان می شود خبر رزمی! وقتی تعدادی هرچند اندک از همکاران ما تعریفشان از خبرنگاری تا این حد غیرمسئولانه و سطحی باشد دیگر چه توقعی باید از مردم داشت که فریب مدعیان را نخورند یا هر روز به تعداد این مدعیان افزوده نشود؟

هر کار و حرفه ای یک سری قواعد و مسئولیت پذیری هایی را می طلبد. حرفه خبرنگاری و عرصه روزنامه نگاری جای خاله بازی و رفیق بازی و بده بستان نیست. ای کاش همه ما باور کنیم هر کس که قلم و تریبونی در اختیار دارد بابت آن مسئول است. به مخاطبش به جامعه اش و از همه بالاتر پیش وجدان خودش. آرمانی تصور کردن و ساده لوح دانستن کسانی که سعی می کنند به این قواعد پایبند باشند و یا بکار بردن جملاتی چون “حالا چهارتا خبر آنهم در حوزه رزمی اصلا چقدر اهمیت دارد؟” یا “مملکت فلان و بهمان است آنوقت شما دلتان خوش است و از مسئولیت پذیری حرف می زنید” توجیه خوبی برای کم کاری و کوچک شمردن مسئولیتهای حرفه ای نیست. این جامعه از تک تک خود ماها تشکیل شده و تا زمانی که هر یک از ما در انجام وظایفمان احساس مسئولیت نکنیم و اصلاح را از خودمان شروع نکنیم، جامعه هم اصلاح نخواهد شد.

شاید این مثل زیبای شرقی را شنیده باشید که می گوید:

بخاطر میخی، نعلی افتاد

بخاطر نعلی، اسبی زمین خورد

بخاطر اسبی، سواری افتاد

بخاطر سواری، جنگی شکست خورد

بخاطر شکستی، کشوری نابود شد

و همه ی اینها تنها بخاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود!

خاطرمان باشد شاید دقت و مسئولیت پذیری در انجام کاری که به نظر ما بی ارزش و کم اهمیت است، در مجموعه ای حکم همان میخ را داشته باشد که تبعات درست نکوبیدنش بهایی باشد بس سنگین.

مازیار عبداللهی نیا / ماهنامه رزم آور / دی ماه ۹۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.